روز گذشته خبری بر مبنی بر تشکیل شورای عالی خانه موسیقی به ریاست محمدرضا شجریان روی خروجی سایت خانه موسیقی ایران قرار گرفت. آنطور که از خبر مذکور برمیآید، این جلسه ظاهرا در واکنش به گفتههای اخیر حسین علیزاده درباره خانه موسیقی، برگزار شده است. علیزاده در نشست خبری اخیرش وقتی از سوی خبرنگاران درباره مباحث و انتقادات مطروحه نسبت به خانه موسیقی مورد پرسش قرار گرفت، از عدم حضورش در خانه موسیقی به مدت دو سال خبر داد و گفت: «دو سال است که به خانه موسیقی نرفتم خودم را نه عضو خانه موسیقی میدانم و نه عضو شورای عالی. علت این موضوع را هم شاید بتوان در نامههایی که منتقدان خانه موسیقی منتشر کردند، یافت. من ترجیح دادم با این شرایطی که وجود داشت حضور نداشته باشم.»
بعد از گذشت دو هفته از این گفتههای علیزاده، خانه موسیقی این خبر را منتشر کرد: «جلسه دورهای شورای عالی خانه موسیقی ایران با حضور اعضا و به ریاست استاد محمدرضا شجریان هفته گذشته تشکیل شد. در این جلسه همچنین درباره اظهارات استاد حسین علیزاده در مورد خانه موسیقی بحث شد. اعضای شورا ضمن ابراز تاسف از عدم حضور استاد علیزاده در جلسه با یاد آوری حضور موثر ایشان در جلسات قبل که آخرین آن در خرداد ۱۳۹۳ بوده است، با ذکر این نکته که در این مدت هیچگونه اظهار نظر یا نامه مکتوبی در خصوص استعفا از ایشان دریافت نشده است، علاقمندی خود را برای حضور و استفاده از نظرات این استاد برجسته در جلسات شورای عالی اعلام داشتند.»
اما نکته جالبی که در این میان نادیده گرفته شده است، بند چهارم ماده بیستسوم «اساسنامه خانه موسیقی» است. بر اساس این بند: «غیبت غیر موجه سه جلسه متوالی، فوت و یا بیماری صعب العلاج و سفر بیش از شش ماه هر یک از اعضاء در حکم استعفا تلقی گردیده و یکی از اعضاء علی البدل به تشخیص رییس شورا جانشین او خواهد شد.»
بر اساس خبر روز گذشته خانه موسیقی، حسین علیزاده از سال ۹۳ در جلسات شورای عالی شرکت نکرده است و بر اساس بند قانونی که به آن اشاره شد، عدم حضور علیزاده باید به عنوان استعفا تلقی میشده است. و نکته جالب توجهتر این که بر اساس همین بند اساسنامه، بر قانونی بودن حضور رییس شورای عالی -با توجه به این که ایشان مدتها در خارج از کشور به سر میبردند- نیز محل سوال حقوقی قرار میگیرد. اگر از این مورد که نقض مشهود اساسنامه است هم بگذریم، باز چند سوال اساسی در این زمینه قابل طرح هستند:
اول: شورای عالی خانه موسیقی چرا وقتی موج انتقادات طی ماههای گذشته روانه خانه موسیقی شد، اقدام به تشکیل جلسه نکرد؟ چرا هیچ کدام از اعضای این شورا یک خط هم درباره این اتفاقات دامنهدار -که هنوز هم ادامه دارد-اظهار نظر نکردند؟
دوم: شورای عالی خانه موسیقی چرا تنها وقتی «حسین علیزاده» درباره خانه موسیقی اظهار نظر کرد، واکنش نشان داد؟ چرا وقتی بیش از صد هنرمند خطاب به هیات مدیره خانه موسیقی و رییس هیات مدیره و مدیرعامل خانه موسیقی، نامه نوشتند و صدای اعتراضشان نسبت به عملکرد این نهاد بلند شد، شورای عالی خانه موسیقی خم به ابرو نیاورد؟ بیتردید هیچ کس نمیتواند جایگاه والای حسین علیزاده را در موسیقی ایران کتمان کند اما اساسا در چارچوب صنفی و بنا بر رعایت حقوق تمامی اعضا، هیچ عضوی بر عضو دیگر رجحان و برتری ندارد. حسین علیزاده با تمام بزرگیاش در موسیقی ایران در چارچوب و ساختار صنف، هیچ تفاوتی با سایز اعضا ندارد و او هم مانند دیگر اعضای از حقوق مشترکی برخوردار است. چرا باید صد و اندی نفر مدام اعتراض کنند و نامه بنویسند و به مثابه سیاهی لشکر با آنان برخورد شود و سر آخر هم پاسخی نگیرند، اما تنها با یک اظهار نظر حسین علیزاده، پس از مدتها شورای عالی خانه موسیقی از خواب زمستانی بیدار شود و تشکیل جلسه بدهد؟
سوم: واکنش حسین علیزاده بعد از مدتها سکوت نیز در این میان قابل توجه است؛ حسین علیزاده که عضو شورای عالی خانه موسیقی به حساب میآمده، چرا هیچ واکنشی نسبت به اقدام منتقدین خانه موسیقی نشان نداد؟ شاید اگرحسین علیزاده در نشست خبری کنسرتش از سوی خبرنگاران درباره مباحث مربوط به خانه موسیقی مورد پرسش قرار نمیگرفت، هنوز انفعال و سکوتش در قبال خانه موسیقی، ادامه داشت.
چهارم: حسین علیزاده با حضورش در شورای عالی خانه موسیقی، سمتی را پذیرفته بود که باید در قبال آن به جامعه موسیقی پاسخگو میبود. چه بهتر بود اگر او همان زمان که عزم ترک خانه موسیقی را داشت، اعلام عمومی کند و اگر ضعفی در عملکرد این نهاد میدید، جامعه موسیقی را در جریان بگذارد. نباید فراموش کرد که اعضای شورای عالی خانه موسیقی بر اساس اساسنامه خانه، وظیفه مهم «بررسی و تصویب صلاحیت متقاضیان عضویت در خانه موسیقی» را دارد.
اما به طور کلی دو تحلیل میتوان درخصوص تشکیل جلسه شورای عالی خانه موسیقی ارایه داد:
۱- با صحبتهای حسین علیزاده درباره خانه موسیقی، مدیرعامل و اعضای هیات مدیره این نهاد، پیشتر از گذشته تحت فشار قرار گرفتهاند و با تشکیل جلسه شورای عالی به ریاست محمدرضا شجریان، به نوعی خواستهاند تا یک «وزنکشی» انجام دهند تا در نهایت کفه ترازو به سمت خانه موسیقی سنگینی کند. به هر حال حسین علیزاده و محمدرضا شجریان از سرشاخههای اصلی موسیقی ایران هستند و حرف هر کدامشان تاثیرات بسزایی در سطوح مختلف جامعه-چه هنری و چه غیر هنری- دارد. شاید خانه موسیقی با برگزاری این جلسه خواسته تا آخرین برگش را در واکنش به اعتراضات دامنهدار منتقدان، رو کند. و از حضور این استاد آواز ایران و پایگاه اجتماعی و مردمی او، بهترین بهره را ببرد.
۲- آذر ماه سال گذشته بود که حسین علیزاده با انتشار نامهای از دریافت نشان شوالیه دولت فرانسه امتناع کرد. در بخشی از این نامه عنوان شده بود: «ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کردهاند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد.» بعد از گذشت دو روز از انتشار این نامه، محمدرضا شجریان که پیشتر نشان شوالیه را دریافت کرده بود، به این اقدام علیزاده واکنش نشان داد و متنی را منتشر کرد: «با خوشحالی به حسین علیزاده تبریک میگویم که ضمن سپاس و احترام به دولت فرانسه از دریافت نشان شوالیه رسماً پوزش خواست. پوزشخواهی او از جنبه اعتراض به دولت فرانسه نبود بلکه اعتراض به رفتار و گفتار کسانی از خودمان بود که از این نشانها استفاده نابجا کردند و میکنند. منظورم خود شخصیتهای دریافتکننده نشان و مدال نیست بلکه بادمجان دور قابچینهاییست که نام این نشانها را پیشوند نام هنرمند مورد علاقهشان میکنند.» اما حسین علیزاده چند روز پیش و درجمع دانشجویان شهر شیراز دوباره به جایزه شوالیه اشاره کرد: «من عاشق مردمی هستم که هویت من نیز از آنها میآید و همین نام حسین علیزاده برایم کافی است، من نمیخواهم «سرباز فرانسوی موسیقی ایران» باشم و فکر میکنم این دلیل به اندازه کافی محکم باشد.» بیتردید این گفتههای علیزاده برای کسانی که پیشتر این جایزه را در حوزه موسیقی دریافت کردهاند، چندان خوشایند نخواهد بود. شاید به نوعی تشکیل یک باره شورای عالی خانه موسیقی منشعب از همین ماجرای جایزه شوالیه باشد و شاید به نوعی خانه موسیقی به محلی برای منازعات شخصی بدل شده باشد.
شاید هیچکدام از این دو تحلیل درباره تشکیل شورای عالی خانه موسیقی درست نباشد، اما آنچه مسلم مینماید این است که در مقابل هم قرار گرفتن اهالی موسیقی -بویژه در این مقطع زمانی- قطعا به صلاح جامعه موسیقی کشور نخواهد بود. ضمن این که تاریخ و حافظه تاریخی اهالی موسیقی، سواستفاده و بهرهبرداری ابزاری خانه موسیقی از بزرگان موسیقی کشور را به راحتی از یاد نخواهد برد.
منبع: تابناک