تاریخچۀ گروه
گروه کامکارها یکی از بهترین، قدیمیترین و شناخته شده ترین گروههای موسیقی کردی – ایرانی هستند که در برای اولین بار در سال 1344 در شهر کردستان (سنندج) به عنوان گروهی خانوادگی تشکیل شد.
در آن زمان سرپرست گروه حسن کامکار (نوازندۀ ویولن + پدر هوشنگ و اردشیر کامکار) و اعضاء گروه بیژن (تار و خواننده)، قشنگ (خواننده)، فشنگ (سنتور)، هوشنگ (ویولن) و ارژنگ (تمبک) بودند.
کامکارها اولین تمرینات خود را شبها در کنار حوض کوچک حیاط منزلشان انجام میدادند و جسته و گریخته در مدارس و تالارهای مختلف شهر سنندج، اجراهای متعددی را برگزار میکردند.
اعضاء فعلی گروه
هوشنگ کامکار (سرپرست گروه، آهنگساز و تنظیمکننده)
بیژن کامکار (خوانندۀ اصلی و نوازندۀ دف، رباب، تار، تمبک و دهل)
پشنگ کامکار (سنتور)
قشنگ کامکار (سهتار)
ارژنگ کامکار (تمبک)
ارسلان کامکار (ویولن و بربط)
اردشیر کامکار (کمانچه و قیچک)
اردوان کامکار (سنتور)
مریم ابراهیمپور (خواننده + همسر ارسلان کامکار)
نجمه تجدد (خواننده + همسر بیژن کامکار)
هانا کامکار (دف و خواننده + فرزند بیژن کامکار)
صبا کامکار (خواننده + فرزند هوشنگ کامکار)
نیریز کامکار (تار)
سیاوش کامکار (سنتور)
سهراب کامکار
برگزاری کنسرتهای مختلف
پس از گذشت چند سال، در سال 1348، با بزرگ شدن فرزندان و با اضافه شدن شدن اعضاء جدید از جمله ارسلان (عود) و اردشیر (کمانچه)، گروه کامکارها کنسرتهای مختلفی را در برخی از شهرهای کردستان و البته شهر ارومیه برگزار کرد.
شناختهتر شدن گروه کامکارها
بعد از سال 1350، برخی از اعضاء گروه – از جمله هوشنگ، بیژن، ارسلان و پشنگ – برای یادگیری آکادمیک موسیقی به تهران مهاجرت کرده و در دانشکده هنرهای زیبا مشغولِ تحصیل شدند.
آغاز کار جدی کامکارها و حضور در گروههای مختلف و اجرای کنسرتهای متعدد
پس از چندی کامکارها تحت سرپرستی محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان، به عضویت گروههای شیدا و عارف درآمدند. این دو گروه، کنسرتهای موفقیتآمیزی را با خوانندگی محمدرضا شجریان و شهرام ناظری به اجرا گذاشتند و به واسطۀ همین کنسرتها بود که آنها بیش از پیش شناخته شدند و توانستند اعتبار زیادی در بین اهالی موسیقی کسب کنند.
اجرای کنسرتهای مختلف توسط این خانواده (گروه کامکارها)
اولین کنسرتهای رسمی این خانواده (با نام گروه کامکارها) پس از انقلاب 1357 در تالار وحدت و مجموعۀ آزادی برگزار شد که در بر گیرندۀ سه قسمت متفاوت بود: موسیقی فارسی، موسیقی کردی و تکنوازی سنتور اردوان.
در سال 1368 امید لطفی ،فرزند قشنگ و محمدرضا لطفی، به عنوان استعدادی جوان به گروه پیوست و نوازندگی تار را فراگرفت.
یکی از نقاط قوت گروه کامکارها این است که چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور، کنسرتهای متعددی را اجرا نموده و در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا حضور داشته است و این مورد مایۀ افتخار ایران و ایرانیهاست.
حتی فارغ از شهرهای مختلف اروپا و آمریکا، گروه کامکارها توانست در اکثر شهرهای کردستان عراق و در شهر استانبولِ ترکیه، برنامۀ موسیقی کردی را به اجرا بگذارد.
آلبومهای گروه موسیقی کامکارها
اورامان
زردی خزان
شیلره
گلاویژ
کامکارها
آگری زیندو
گلنیشان
پرشنگ
کانی سپی
سماع ضربیها
سهنوازی و تکنوازی
به یاد صبا
ئه وراد
ایمشو
خانوادهای که مثل آنها در ایران تکرار نشد
یکی از نکات جالب، جذاب و مثبت گروه کامکارها این است که آنها سعی کردهاند هیچ خوانندۀ غریبهای را –که نسبت نسبی و سببی با آنها ندارد – را به صورت ثابت وارد گروه نکنند و اگر دقت کنید، همۀ اعضا یا خواهر و برادر هستند یا خواهر زاده و برادر زاده. اگر هم کسی را وارد گروه کردهاند، بر حسب نیاز و به صورت مهمان بوده است.
حتی در مصاحبهای (+) که با هوشنگ کامکار انجام شد، ایشان میگوید:
من که 40 سال است دارم کار موسیقایی میکنم و اینقدر آلبوم تولید کردهام، برای آلبوم «هیچ در هیچ» اگر برادرانم نبودند، دخترم نبود، برادرزادههایم نبودند، اصلا امکان تولید نداشتم!
این یعنی کار تیمی برای این خانواده حرف اول را میزند و بیش از آنکه به افتخارات فردی توجه شود، به دستاوردهای تیمی توجه میشود.
حتی در جایی دیگر هوشنگ کامکار (سرپرست گروه که از تفکر سیستمی برخوردار است) میگوید:
از دوران دانشجویی و زمانی که موسیقی را بهطور جدی شروع کردم به این فکر میکردم که موسیقی ما باید مخاطب داشته باشد، در غیر این صورت کارمان ارزش آنچنانی ندارد؛ به قول معروف «عوام بپسندند و خواص تحسینش کنند.» ما بهدنبال این هستیم که مردم کار ما را تایید کنند، اما نه به این صورت که ما بهدنبال خواستههای مردم برویم. اگر اینطور بود من کار «محاق» را نمینوشتم یا ارسلان کارش را روی اشعار شاملو و شباهنگام نمینوشت.
این یعنی به مردم باید توجه شود اما نباید صرفاً به ساز آنها رقصید بلکه باید کاری کرد که دل آنها را به دست آورد.
یکی دیگر از جملاتی که صبا کامکار (در جوابِ اینکه نمیتوانید در بحث خوانندگی از حداکثر توانتان استفاده کنید) مطرح میکند نیز برای بنده بسیار آموزنده بود:
اصولا بهدنبال عالی هستم اما زمانهایی هم با حداقلها راضی هستم. 10، 15 کشور در دنیا هستند که زندگیهای بهتری از ما دارند و فکر نکنید بقیه افراد در نهایت کمال زندگی میکنند ولی ما همه دنیا را فقط با آن چند کشور میسنجیم.
اگر دوست دارید با زندگینامۀ سایر بزرگان موسیقی آشنا شود، حتماً به بخش زندگی نامه بزرگان موسیقی سر بزنید.
امیدوارم از خواندن این نوشته لذت برده باشید.