عبدالوهاب شهیدی ۹۷ ساله شد.
عبدالوهاب شهیدی آفریننده تصنیف زیبا و ماندگار «زندگی» با آن مطلع شهیر: «اون نگاه گرم تو…»؛ اثری در دستگاه ماهور و در گوشه طوسی. بیشک این قطعه همانند قطعاتی چون «توای پری کجایی» حسین قوامی، «الهه ناز» غلامحسین بنان، «مرغ سحر» محمدرضا شجریان و… در کنار آثار پرشمار عبدالوهاب شهیدی در تاریخ موسیقی ایران باقی خواهد ماند و ایشان را در یادها تا ابد زنده نگه میدارد.
حضور و فعالیت عبدالوهاب شهیدی خواننده سرشناس وپیشکسوت موسیقی سنتی ایران، نوازنده ساز عود و آهنگساز، در عرصه موسیقی به سالهای خیلی دور برمی گردد؛ سالهای پربار موسیقی ایران که هنرمندان در تولید و اجرای زیباترین قطعات با یکدیگر در رغابت بودند واز یکدیگر پیشی میگرفتند تا اینکه روزگار دگر شد و شهیدی چارهای جز خانه نشینی نیافت و به ۴۰ سال خواندن و نواختن در دستگاه سکوت اکتفا کرد.امروز نه دیگر دستان چروکیده و رنجورش توانای نواختن عود را دارند و نه تارهای صوتیاش توان خواندن.
نظر محمد رضا شجریان در مورد عبدالوهاب شهیدی
استاد عبدالوهاب شهیدی سالها در جامعه باربد که استاد اسماعیل مهرتاش(موسیقیدان ایرانی) مؤسس آن بود فعالیت میکرد و آواز و ردیف موسیقی ایران را در همین مرکز یادگرفت. استاد پر آوازه ایران محمدرضا شجریان از دیگر شاگردان مهرتاش درباره عبدالوهاب شهیدی گفته است: «استاد مهرتاش، عشق و علاقه عجیبی به آقای عبدالوهاب شهیدی داشتند و او را اعتبار «جامعه باربد میدانستند… او دارای منشی بزرگوارانه درموسیقی ما است. هرجا که او بود، بالاترین عنوان هنری را داشت… اعتبار شهیدی چنان زیاد بود که همیشه خودم را پشت او پنهان میکردم تا کسی مرا نبیند.من از او یاد گرفتم که رفتارهنری باید چگونه باشد.»
خاطره عبدالوهاب شهیدی از بازداشت شدنش در اوایل انقلاب
عبدالوهاب شهیدی در بخشی از گفت و گو با یکی از خبرنگاران سایت های خبری درباره به آن روزهایی که در زندان بازداشت بود، اشاره کرد و گفت: «اوایل انقلاب در اصفهان بازداشت شدم آن هم بر سر یک زمین کشاورزی که از دولت گرفته بودم. آن زمان یک چاه آب در زمین حفر کرده بودم که حدوداً ۵۰۰ میلیون تومان برایم هزینه برداشت اما تنها ۴ میلیون تومان به من برگرداندند. بعد از آن هم یکسری مشکلات محلی به وجود آمد و یک تعداد جوان نابالغ شروع به اذیت مردم کردند. مشکل بازداشت من همچنان ادامه داشت تا آنکه از مسئولان پرونده خواستم پروندهام را ببینند و نتیجه نهایی را اعلام کنند و خوشبختانه از مرکز نامه آمد که ایشان را محترمانه آزاد کنید اما چه فایده پول و زمین از بین رفت.»